نازنين فاطمهنازنين فاطمه، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

نازدونه ی من

عکسهايي از تولد

سلام خوشگل خانم عکسهايي از تولدت که جامونده بود   عکس نازنين فاطمه با بابايي... هر موقع من مي گم مامان نازنين فاطمه مي گه بابا معلومه که باباييه دخترم عکسي که از آتليه تحويل گرفتيم   عکسي از گل پسرها از راست به چپ: امير رضا . آرمان   عکسي دسته جمعي از راست:  الهه . الهام . فاطمه کوچولو . بهار . آرمان . اميررضا   عکسي از ناز دخترها از راست : ندا. نگين . ناديا که طفلي تب داشت و مريض بود جالبه که نگران نازنين فاطمه نبودم که از ناديا بهش سرايت کنه خدارو شکر کسي مريض نشد ممنون از همه مهمونها     ...
30 آذر 1392

گزارش تولد

سلام نفسم دخترم عزيزم نازنين فاطمه از روز تولدت هم گوشي موبايلم مشکل بيدا کرده بود هم ويندوز دوربين فيلمبرداري رو شناسايي نمي کرد و نمي تونستم عکسهاتو انتقال بدم واسه همين دير شده شب تولدت که دست تنها بودم يه کمي فشار بود ولي هر کاري که لازم بود انجام دادم براي مهمونهاي فسقلي دستشون درد نکنه اول امير رضا اومد و بعد سبحان . بهار .  آرمان . الهام . الهه . فاطمه کوچولو . ناديا و نگين و ندا خيلي خوشحال بودي با اينکه خواب روزت کامل نبود ولي اذيت نکردي مشغول ناناي و خنده بودي قرررررررررربوننننننننننش بشم به همه خوش گذشت و بعدش نشستيم فيلم تولدو ديديم اين تيپ تولد با حضور بچه ها قشنگ تره عزيزم حالا يه سالش شده هنوز تزيينات و...
24 آذر 1392

گزارش کار

خانمي سلام مهربونممممممممم سلام شنبه 9 آذر ماماني واسه خودش وقت گذاشت و رفت آرايشگاه و 10 ام شما رفتي آتليه کودک با اينکه از روز قبلش هماهنگ کرده بودم که محيط اونجا گرم باشه ولي گرم گرم نبود و منم بيشتر لباسهاتو که سارافونهاي لختي بود استفاده نکردم ساعت 7 شب شه بود شما از خواب بعد ازظهريتون بيدار نمي شدي بعد کلي اين پا اون پا کردن رفتيم و 10 تا عکس از کل مجموعه انتخاب کرديم 2شنبه 11 ام روز سفارش کيکت بود و آقاي مسئول سفارشات متوجه شد که چه مدلي مي خوام عکست که روي کيکه و طبقه پايين کيک باربي رقصان رو داريم که دور عکست مي چينند يه سري خورده ريز ديگه خريديم و برگشتيم از صبح هم دنبال شامپو بدن کودک بودم .... آخه چه وضعيه يه چيزي ...
12 آذر 1392

عکس کيک تولد

نازنين دخترم سلام اين روزها همش به تولدت فکر مي کنم چه اتفاق خوبي بوده در زندگي من وبابات ... بهترين اتفاق زندگيمون هستي وقتي يه موضوع خنده داري واسه  آدم پيش مياد  آدم ميخنده و ممکنه چند دقيقه بعد يادش نباشه ولي تو هميشه باعث شادي و خنده مايي ... بيست و چهار ساعت روز حتي وقتي خوابيمن از مدل خوابيدنتم لذت مي برم و لبخند مي زنم دختر شيطون ما که هيچ وقت ژست نمي گيري عکس بندازم تازگي يادت دادم مي گم آماده ژست بگير دستت رو به جاي چونه مي بري پشت گوشت عزيزم اون شب 6 آذر بود که خواستم يه عکس مناسب کيک تولدت بندازم بالاخره با کمک بابايي ممکن شد ولي همش مي خواي دوربين و بگيري و نمي شه کادر درست و حسابي گرفت عزيزم هر ر...
9 آذر 1392

هميشه با تو

سلام خانم خوسکله چطوووووووووووري؟ اين روزها مشغول تدارک برنامه جشن تولد هستم . ديروز که از اداره برگشتم خيلي خانم شده بودي ولي من به شيطنتهات عادت کردم و نگران شدم که چرا مثل هميشه نيستي عزيزم به ماماني گفتم که اجازه بده کارهاي مورد علاقه ات رو انجام بدي مثلا دوست داري روي کاناپه از اين ور به اون ور بري و يکي بايد مراقبت باشه بازيهاي هيجاني دوست داري که تحرک داشته باشه و يه دفعه غافلگير شي عاشق اينجور حرکاتي اما نمي دونم وقتي من نيستم چه بازيهايي مي کنين خدايا خواهش مي کنم مراقب ني ني خوسکلم باش که احساس تنهايي نکنه ديروز يه ساعتي وقت دندونپزشکي داشتم  تا برم و برگرم قلبم تاپ تاپ ميزد هم نمي خواستم تنهات بذارم هم خوابت مي...
5 آذر 1392

تولد تولد تولدت مبارک

سلام دختر مهربونم در يک اقدام غافلگيرانه بنج شنبه عصر رفتيم خريد... النگوهاي کوشولوتو که تنگ شده بود درآوردن و يه ست سه تايي جديد خريديم خيلي ماماني شدي عزيزم بعدش رفتيم مرکز خريد تا لوازم تزئيني تولد بخريم اونجا توي سبد يه جاي راحت درست کرديم که بشيني ولي شروع کردي به مامان مامان گفتن که بلندت کنم يعني سما مامان ميگي يعني بزرگ سدي عزيزم منم بچه بغل هي اتخاب ميکردم و چقدر خوش ميگذره تا تولدت همش بحث تولده از يه هفته قبلش تزئينات رو نصب مي کنيم مي دونم که دوس داري به مهمونهاي کوچولو فکر مي کنم و اينکه چقدر بهت خوس ميگذره فقط اگه يه پسر بچه سلوغي که هست بذاره... اسمشو نمي نويسم ولي مي دوني منظورم کيه اسم مهموناتو مي نويسم تا ببين...
2 آذر 1392
1